داستان‌ها

نوشته‌ی شبنم نظری دانش‌آموز صنف ششم در مورد کتاب بابا لنگ دراز

پیش‌درآمد

ستایش و ثنا شایسته‌ی آن نور مقدس است که تمام کائنات ذکر او را می‌گویند. آن نور مقدس که نوشتن و خواندن را به آدمیان آموخت. جا دارد از اعضای اداری و آموزگاران لیسه‌ی عالی خصوصی کاتب و کاتب نمبر2 سپاس‌گزاری نمایم که به واسطه‌ی آن‌ها ما به این قله‌های زنده‌گی رسیده‌ایم. کتاب‌خوانی و مطالعه تنها عادتی می‌باشد که خیلی راحت می‌توان آن‌را در خود اعمال نمود و معلومات خود را زیاد کرد و از این راه ‌می‌شود با فکرهای مثبت و اندیشه‌های خوب به آینده‌ی وسیع‌تر بنگریم. من هم سپاس‌گزار لیسه‌ی خصوصی کاتب استم که این زمینه را برای ما فراهم کرده است تا پیامی باشد برای جامعه در جهت ترویج فرهنگ مطالعه.

تمام مواردی که از کتاب بابا لنگ‌دراز یاد گرفته‌ام، به روی سطرهای این ورق در آورده‌ام. امید است که بخوانید. اول‌تر از همه، جودی ابوت دختر سرسخت و کوشا بود. یتیم بود و در یتیم‌خانه بزرگ شده بود. جودی استعدادهای فوق‌العاده‌‌ای داشت که هم‌چون نویسندگی در جسم و جانش جاری بود.

آموختن علم و دانش

آموختن علم و دانش به گفته‌ی قرآن مقدس بالای هر مرد و زن فرض است. هم‌چنان رسول خدا (ص) فرموده‌اند: “ز گهواره تا گور دانش بجوی”. علم  و دانش مانند یک الماس در زندگی ما می‌درخشد. علم و هنر مثل یگ گوهر، اکلیل حیات ما است. ما باید در تک تک لحظه‌های زنده‌گی خود، خواهان علم و دانش باشیم. از قدیم گفته‌اند: علم گنجی است که با خرج کردن تمام نمی‌شود.

هرروز یک ورق جدید بر روی زنده‌گی خود باز کنیم

جودی با این‌که در گذشته رنج و مشکلات زیادی را پشت‌سر گذارنده بود بازهم سرپای خود ایستاد و برای شروع یک زنده‌گی جدید قدم برداشت. زنده‌گی همیشه یک‌نواخت نیست، پس باید منتظر و آماده‌ی حادثه یا اتفاقی باشیم. فرقی نمی‌کند آن اتفاق خوب باشد یا بد.

عیب‌های خود را نادیده بگیریم؛ ولی برای ساختن آنها بکوشیم

هیچ انسان در دنیا وجود ندارد که عیبی نداشته باشد. هیچ کس از کس دیگری برتری ندارد. خداوند (ج) همه را یک‌سان خلق نموده است. در رور آخرت اعمال ما با رخسار و چهره‌ی مان حساب نمی‌شود؛ بلکه با تمام اعمالی که در دنیا به مزرعه‌ی خود کاشته‌ایم به قضاوت گرفته خواهد شد. پس باید عیب‌های‌مان را نادیده بگیریم و به‌سوی موفقیت حرکت کنیم؛ ولی هم‌چنان برای رفع عیب‌های‌مان هم تلاش داشته باشیم. مثلن جودی تنها عیب‌اش این بود که یتیم بود؛ ولی از چانسی که در زنده‌گی‌اش پیش‌آمد استفاده کرد.

اجتماعی باشیم و با روپوش انزوا خود را نپوشانیم

انسان به انسان نیاز دارد. یک انسان تکمیل کننده‌ی انسان دیگر می‌باشد. جودی ابوت همیشه در حال خندیدن بود با این‌که در درونش آتش شعله‌رور می‌شد، باز هم خیلی خوش‌تب بود و شخصیت خوبی داشت که همه از او خوش‌شان می‌آمد. پس ما باید اجتماعی باشیم و خود را از افراد جامعه دور نسازیم. امیدواری با موفقیت ارتباط مسقیم دارد.

کوشش و تلاش

کوشش و تلاش، مادر موفقیت است. اگر ما تلاش کردیم و شکست خوردیم نباید پریشان و آشفته شویم؛ بلکه باید خرسند هم باشیم چون بیش‌تر اشخاص و افراد حتا تلاش هم نمی‌کنند. به یاد داشته باشیم که هر شکست یک پند و درس برای دفعات بعد می‌باشد. جودی ابوت تا 17 سالگی خیلی سواد ساده و پایین داشت وقتی به دانش‌کده رفت سال اول را ناکام ماند؛ ولی دوباره سعی کرد، مطالعه نمود و به آن جای‌گاه بلند و مقام والا رسید.

باید در حال زنده‌گی نمود

 برای ما باید زمان حال مهم باشد، چون ممکن است در گذشته مشکلات زیادی را متحمل شده باشیم. هم‌چنان برای گذشته نباید زندگی حال خود را خراب کرد. و یا نباید چشم به‌راه آینده بود. فقط در زمان حال باید خوش‌حال بود و از نده‌گی خود لذت برد.

قدر تلاش‌های پدر و مادر خود را بدانیم

پدر و مادر بزرگ‌ترین نعمت است که خداوند (ج) به ما عطا فرموده است. پدر و مادر برای ساختن ما و آینده‌ی ما سختی‌های زیادی را متحمل شده‌اند، ما نمی‌توانیم حق آن‌ها را ادا نماییم. ولی به هر حال باید جبران کنیم، زحمات و سختی‌های را که به خاطر ما کشیده‌اند به هدر ندهیم. اگر یک لحظه هم از ما دور باشند، در دل ما سخن‌های عجیبی می‌آید. آن‌ها کسانی هستند که اگر دنیا را به آن‌ها بدهیم باز هم کم است؛ یعنی هیچ ارزشی به‌پای آن‌ها نمی‌رسد، حتا کلمه‌ی باارزش هم برای آن‌ها کافی نیست. آن‌ها کسانی هستند که ما را از پشت دیوارهای بلند زنده‌گی نجات می‌دهند و نمی‌گذارند در آب‌های زنده‌گی غرق شویم.

عزت نفس داشته باشیم

عزت نفس تنها حالتی است که انسان می‌تواند خود را با ارزش بداند. جودی ابوت چون یتیم بود، به‌خاطر پدر و مادر بی‌ارزش‌اش که او را پشت دروازه‌ی پرورش‌گاه رها کرده بودند، خود را بی‌ارزش ندانست. ماهم باید ارزش‌مان را بدانیم چون از خود با ارزش‌تر نداریم.

از کوچک‌ترین لحظه‌های زندگی خود باید لذت ببریم و همیشه لب‌خند روی لبان‌مان باشد

باید از کوچک‌ترین چیزی که باعث لب‌خند ما می‌شود خوش‌حال باشیم. دنیا پایان دارد؛ ولی ما باید لب‌خند داشته باشیم و از زنده‌گی خود لذت ببریم، حتا الماس هم ارزش یک قطره اشک‌مان را ندارد. نباید در برابر اتفاقات زنده‌گی گریه کنیم و از زنده‌گی نفرت داشته باشیم.

در آخر بازهم تشکر فراوان از لیسه‌ی عالی خصوصی کاتب و کاتب نمبر2.  پیام و درخواستی هم برای دوستان باارزش و گلم دارم.

درخواست و پیام اول: لطفن از دقایق زنده‌گی خود لذت ببرید. نگذارید موانع کوچک باعث افسردگی و دل‌دقی شما شود. افسردگی انسان را از زندگی پس می‌کشد و باعث می‌شود هرروز در زنده‌گی پس‌رفت داشته باشیم.

درخواست و پیام دوم: هیچ‌وقت از مطالعه‌ی کتاب‌های گوناگون دست نکشیم و تسلیم نشویم، باید فرهنگ کتاب‌خوانی را در جامعه‌ی خود ترویج کنیم، تا زنده‌گی خوب داشته باشیم.