داستان‌ها

دریا باش!

بپذیر که بعضی‌ حرف‌ها ارزش شنیدن ندارند. بپذیر که بعضی قضاوت‌ها ارزش بحث کردن ندارند. بگذار همه آن‌طور که می‌خواهند، ببینند و آن‌طور که می‌بینند قضاوت کنند. تو نمی‌توانی با همه آن‌ها بحث کنی؛ نمی‌توانی قانع‌شان کنی. ولی در عوض پیش‌نهاد به‌تری برایت دارم؛ می‌توانی اهمیت ندهی، بی‌تفاوت باشی، انگار صدای گنجشک‌ها را می‌شنوی یا شرشر آب‌ها را.

سعی نکن خودت را به همه اثبات کنی. تو خودت باش و آن‌طور که خودت می‌خواهی زندگی کن! چون نمی‌توانی ژرفای شخصیت را به همه نشان دهی، در صددش هم نباش، آن‌هایی‌که چیزی از عمیق بودن نمی‌دانند، قادر به‌درک اعماق تو نیستند.

یادت باشد، دریا هرچقدر هم شفاف باشد، عمق‌اش را هرکسی نمی‌بیند.

تو دریا باش…

در پی اثبات خودت به برکه‌های گل‌آلود نباش، بگذار هرچقدر دل‌شان می‌خواهد سنگ بزنند.

دریا با سنگ‌ریزه‌ها متلاطم نمی‌شود.

تغییر نکن تا هم‌رنگ جماعت شوی. جماعت این روزها زیادی یک‌رنگ شده.

تو متفاوت باش…

دریا باش…

خودت باش؛ با اعماق وجود!

فرزانه معتمدی – دانش‌آموز صنف هشتم

174 نظرات