خورشید در افق، امید را تداعی میکند.
نسیم خنک میوزد و بوی عطرت را برایم تازه میکند. خورشید درحال رفتن است، با عالمی از مِهر و دلگرمی مرا ترک میکند.
دلم قرص است که تنها نیستم. دلم با بودن ماه قرص است، اما این غروب را هم دوست دارم به خاطر دلتنگیاش و به خاطر تو، زیرا حتا دلتنگ بودن برای تو زیباست.
خورشید با رفتنش آرامش را در وجودم تزریق میکند و در عین حال به دلتنگیام تازگی میبخشد، میدانم این دلتنگیها به پایان خواهند رسید، اما این بغض گران چه میداند صبر چیست؟
ماه این خداحافظی زیبا را درحال تماشاست…
ماه نگاه معنادارش به من میفهماند که این دلتنگیها پایان خواهند یافت، اما تماشای این غروب بدون تو برایم تکراریست. بیا، بیا و با بودنت درکنارم این غروب را زیباتر ساز و به این ماه سر تأیید تکان بده که انتظار به پایان رسیده و نگرانیهایت بیهوده است. به خورشید بگو که تو هستی و نیازی به وجود او نیست. بیا ای ماه تابان شبهایم، بیا و به این دلتنگی نقطه پایان بگذار!
بگذار اینبار همه بفهمند این ماه است که به جای خورشید امید و زیبایی را در افق تداعی میکند.
مدینه نیکپا – دانشآموز